قوجا تبريز
خوش گلميسيز
ترجمه و انتشار بخشهايي از اين اعترافات كساني كه در اين كشتار شركت داشته اند مي تواند در روشن شدن زواياي تاريك وپنهان اين فاجعه بسيار موثر باشد.نمونه حاضر يكي از اينگونه اعترافات مي باشد

 

خبرگزاري آران/سرويس آذربايجان

ترجمه وانتشار بخشهايي از اين اعترافات كساني كه در اين كشتار شركت داشته اند مي تواند در روشن شدن زواياي تاريك وپنهان اين فاجعه بسيار موثر باشد.نمونه حاضر يكي از اينگونه اعترافات مي باشد.

اين اعترافات كه از يكي از سياهترين لكه هاي ننگ تاريخ بشريت پرده بر مي دارد توسط يك روزنامه نگار وشاعر معروف ارمني نگاشته شده است كه خود در آن جنايات شركت داشته وآن را مايه افتخار خود وارامنه مي داند. باشد كساني كه هنوز نسبت به وقوع اين فاجعه با ترديد مي نگرند با خواندن اين اعترافات صريح وتكاندهنده بخود بيايند.

يكي از شعرا و نويسندگان مشهور ارمني به نام زوري بالايان در كتابي تحت عنوان ؛احيا دوباره روحمان؛ از قتل عام خوجالي در تاريخ ۲۶ فوريه ۱۹۹۲ كه خود نيز در آن شركت داشته چنين مي نويسد:

با خاچاتوريان به خانه اي كه تصرف كرده بوديم وارد و كودك ۱۳ ساله توركي راديديم كه توسط سربازان ارمني به پنجره اتاق ميخكوب شده بود خاچاتوريان براي اينكه جلوي گريه و فريادهاي كودك را بگيرد پستان بريده شده مادرش را به زور در دهان وي فرو برد بعد از آن من پوست سر و سينه و شكم كودك را كنده و تايم گرفتم كودك در عرض هفت دقيقه بر اثر شدت خونريزي جان داد و من با اين عمل دچار شادي و شعف زايد الوصفي شدم و تمام روحم سر شار از غرور گرديد.

خاچاتوريان جسد كودك را تكه تكه كرده و در مقابل سگهايي كه از نژاد خود تركها هستند انداخت!شب همان روز اين كار را با سه كودك ديگر ترك تكرار كرديم `بدين شكل من به وظيفه خود به عنوان يك ارمني عمل كرده و يقين دارم كه كه تمامي ارامنه به ما و كارهايمان افتخار خواهند كرد.

زوري بالايان - از كتاب احيا دوباره روحمان- چاپ شده در صفحه ۲۶۰ تا ۲۶۲ نشريه وانادزور بتاريخ ۱۹۹۶.
علاوه بر اين نويسنده و روزنامه نگار ديگر ارمني به نام ديويد خرديان كه اكنون ساكن لبنان ميباشد در لابلاي صفحات ۱۹ تا ۷۶ كتابي تحت عنوان'' در راه صليب'' از مصيبتهاي وارد به اهالي خوجالي در طي قتل عام آنها توسط ارامنه به عنوان افتخار ارامنه ياد كرده و در صفحهٔ ۲۶ آن نوشته است:در يك صبح سرد در نزديكيهاي داش بولاق مجبور شديم براي عبور از يك باتلاق از اجساد پلي براي عبور بسازيم ''پود پول كوويك اوهانيان '' وقتي ترس مرا در عبور از روي اجساد ديد و اشاره كرده وگفت نترس حركت كن و من پايم را روي جسد دختري ۹ تا ۱۱ ساله گذاشته و شروع به حركت نمودم.پاهايم وتمام شلوارم غرق خون شده بود. بدين شكل ما از روي اجساد ۱۲۰۰ نفر كه پلي براي ما شده بودند گذشتيم.

در صفحهٔ۶۲ و ۶۳ '' مارتين ۲'' از يك گروه ارمني به نام كافلان كه وظيفه سوزاندن اجساد را بر عهده داشتند نام برده شده و در ادامه آمده است: ۲۰۰۰ نفر از منگولهاي پست(توركها) در يك كيلومتري خوجالي سوزانده شد .در آخرين ماشيني كه براي سوزاندن حمل مي كردند من دختري ۱۰ ساله را ديدم كه عليرغم زخمهاي زياد در ناحيه سر و دست وسرما و گرسنگي همچنان زنده بود و به سختي نفس ميكشيد ;دخترك به من نگاه مي كرد و من هيچگاه چشمها ي آن دختر ۱۰ ساله را كه با مرگ دست و پنجه نرم مي كرد را فراموش نخواهم كرد `سربازي به نام تيكرانيان گوشهاي دخترك را گرفت و او را كشان كشان به داخل اجسادي انداخت كه قرار بود سوزانده شوند سپس مواد آتش زا بر روي آنها ريخته و اجساد را آتش زدند' صداي نالهٔ و فرياد كساني كه هنوز زنده بودند از ميان آتش به گوش مي رسيد./خ



Tiraxturfans.Com. مصاف حساس تيراختور آذربايجان و فولاد خوزستان به تساوي انجاميد.

هر چند كه «تيراختور» نياز مبرمي به پيروزي مقابل «فولاد» جهت نگه داشتن شانس قهرماني خود داشت اما اين فولاديها بودند كه بازي را پرانگيزه تر و هجومي تر آغاز نموده و حملات مؤثرتري را به روي دروازه ي تيراختور تدارك ديدند كه حملاتشان خيلي زود در دقيقه ي 20 با گشوده شدن دروازه ي تيراختور توسط لوسيانو پريرا به ثمر نشست. فولاد پس از گل نيز بازي بهتري را ارائه داده و در دقايق باقيمانده ي نيمه ي اول فرصت باز نمودن بيشتر دروازه ي تيراختور را نيز داشت كه خوش شانسي تيراختور و درخشش مهدي ثابتي مانع از انجام آن شد. در مقابل تيراختور بغير از چند موقعيت موقعيت معدود فرصت چنداني روي دروازه ي حريف بوجود نياورد. در نيمه ي اول توپ بيشتر از يكبار از روي خط دروازه ها عبور ننمود تا دو تيم با پيروزي 1 بر صفر فولاد راهي رختكن شوند.

تيراختور نيمه ي دوم را با هدف جبران مافات پا به ميدان گذاشت اما بازيكنان فولاد با در دستور كار قرار دادن بازي فشرده و كنترل هافبكهاي تيراختور در ميانه ي ميدان مانع از طراحي حملات تيراختور ميشدند تا آنكه در دقيقه 70 توني اوليوئيرا حبيب گرداني را بجاي مصطفي اكرامي به ميدان فرستاد و همين بازيكن در دقيقه ي 75 با سانتر توپ به درون محوطه ي جريمه ي فولاد و ضربه ي برگردان زيباي محسن حسيني پايه گذار گل تساوي تيراختور شد تا اميد به اردوي سرخهاي آذربايجان باز گردد. تيراختور در دقايق باقيمانده نيز فرصتهايي را جهت دستيابي به گل پيروزي داشت اما تلاش دو تيم ثمر بيشتري از تساوي 1-1 در بر نداشت تا با باقيماندن فاصله ي امتيازي دو تيم در عدد 4 تيراختور شانس بيشتر خود جهت آسيايي شدن را حفظ نموده باشد.

هر چند كه با توجه به تساوي 1-1 استقلال و سپاهان در استاديوم آزادي تهران، تيراختور فرصتي طلايي را جهت نزديك نمودن خود به دو تيم مدعي قهرماني از دست داد اما با توجه به حواشي مخربي كه اينروزها بر سرش سايه انداخته اند شانس با آن يار بود كه قادر به تساوي كشيدن بازي شد چرا كه با پيروزي فولاد، فاصله ي امتيازي دو تيم به عدد 1 مي رسيد كه امكان از دست رفتن سهميه ي آسيايي آن بسيار محتمل بود.

از نكات قابل تأمل و البته تأسف برانگيز اين مسابقه رسيدن ميزان حضور هواداران به كمترين حد خود در طول دوران 4 ساله ي حضور اين تيم مردمي در ليگ برتر بود كه حضور 7000-5000 نفري يك ركورد نيز محسوب مي گردد البته با توجه به نتايج ضعيف تيراختور در هفته هاي اخير و مسائل حول و حوش آن، اين تعداد حضور هواداران چندان هم غير منتظره نبود تنها نكته اي كه بايد به آن توجه داشت اين است كه «تيراختور» بعنوان «تيمي فراتر از فوتبال» و «سمبل اتحاد توركان ساكن در ايران» تحت هر شرايطي نبايد تنها گذاشته شود زيرا كه هدف از حضور آن در ميادين فوتبال فراتر از «نتيجه» مي باشد.

پورتال هواداران تيراختور آرزوي زدوده شدن مشكلات از پيرامون تيم محبوب آذربايجان و درخشش مجدد آن در ميادين ملي و بين المللي را مي نمايد.




+ بينديم
یاییلیب : جمعه 30 فروردین 1392 | یازار : amin | بؤلوم : دانلود | 0 باخيش لار
http://www.tiraxturfans.com/index.php/%D9%86%D8%B1%D9%85-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D8%B1.html

+ بينديم
یاییلیب : جمعه 30 فروردین 1392 | یازار : amin | بؤلوم : تيرختور مارشلاري | 0 باخيش لار
+ بينديم
یاییلیب : جمعه 30 فروردین 1392 | یازار : amin | بؤلوم : | 0 باخيش لار
ماريو گومز   مهاجم 27 ساله  بايرن مونيخ كه با امدن مانزوكيچ به بايرن اين فصل اكثرا در نيمكت نشين  بوده و جاي خودش رو در تركيب ثابت بايرن از دست داده به گفته مدير برنامه هاش قصد جدايي از بايرن و رفتن به اينتر را دارد
كارنامه باشگاهي
 ماريو گومز از پدري اسپانيايي و مادري آلماني زاده شده است و اكنون عضو تيم ملي فوتبال آلمان و باشگاه بايرن مونيخ است.در سال ۲۰۰۴ وي براي چهار دقيقه برابر چلسي در رقابتهاي ليگ قهرمانان اروپا به ميدان رفت. در فصل ۲۰۰۵-۲۰۰۴ در ليگ دسته دو آلمان براي تيم اشتوتگارت II به ميدان رفت و موفق شد در ۲۴ ديدار ۱۵ بار گلزني كند.وي در سال ۲۰۰۹ به بايرن مونيخ پيوست.و پس از دو فصل به يكي از اركان اصلي اين تيم بدل شد.ماريو در فصل ۲۰۱۰-۲۰۱۱ با زدن ۲۸ آقاي گل بوندسليگا شد.


+ بينديم
یاییلیب : پنجشنبه 3 اسفند 1391 | یازار : amin | بؤلوم : | 0 باخيش لار

"طرفداران تيفوسي تراكتورسازي تبريز" نامي كه بعدها به (تورك تيملرين تيفوسي طرفدارلاري) تغيير كرد با وعده وعيد و نام مقدس آزربايجان و تيراختور شروع كرده بعد از اينكه نام آنها سر زبانها افتاد راه واقعي خود را نشان دادند و از ابزارهايي مانند تاسيس سايت براي هدايت و گمراه سازي افكار به خوبي استفاده كردند و حاميان فعلي اين گروه برخي خواص كه ميدانيم چه كساني هستند و برخي نوجوان و جوان هستند كه هنوز با اين گروه و خط مشي آنان آشنايي و آگاهي ندارند. اما رفتارهاي اين گروه به تازگي رنگ جديدي به خود گرفته كه اگر مقابله نشود باعث اشاعه فرهنگ لمپنيزم، بي ميلي و بي رغبتي و همچنين بناي پايه هاي سست بي هويتي در بين تيراختورچيان خواهد شد.

اكنون رفته رفته سبك و سياق اين گروه به مانند مثل معروف (هر زادين تئز پ. و.خ.ي چيخار) تغيير كرده و با قرار گرفتن در نقطه مقابل مردم آزربايجان همانند يك مانع بزرگ بر سر شعار هاي هويت طلبانه آنان قرار گرفت و دست آخر حتي پاي خود را از گليم خود فراتر گذاشته و به مبارزه علني با شعارهايي چون ياشاسين آزربايجان پرداختند.در اين بين كاهش شديد و محسوس هواداران در استاديوم سهند شاهدي بر اين مدعاست كه استاديومي كه با وجود حضور100 هزار نفر در آن از لحاظ اخلاقي براي كودكاني كه با پدران خود براي تماشاي فوتبال و عظمت آزربايجان آمده بودند، نا امن نبود به يك باره براي پدران آنان نيز نا امن شد و تشويق هاي زيبا و اصيل توركي جاي خود را به تشويق هاي بي محتوي و درجه چندم فارسي دادند و دست آخر تحفه نطنز اين قوم بي ادب (فارس) كه همانا فحش هاي ناموسي در استاديوم ها بود، توسط همين گروه نثار داور و تيم حريف گرديد.

TTTT چگونه روي كار آمدند؟

با صعود تراختور به ليگ برتر، پديده جديدي در فوتبال ايران ظهور كرد. اين پديده تماشاگران تراختور بودند.تماشاگراني كه با حضور پرتعداد خود، ركوردهاي فوتبال آسيا را از آن خود نموده و گرگهاي سرخ آزربايجان را به پرطرفدارترين تيم آسيا تبديل نمودند.

پديده طرفداران تراختور ناشي از موج خودآگاهي و بازگشت به هويتي بود كه طي سالهاي گذشته و با تلاش روشنفكران و فعالان ملي ايجاد گرديد و تراختور به مهمترين و گسترده ترين نمايش اين حركت تبديل شد.

بدين سان با زحمات هويت طلبان و ملتچي هي آزربايجان، بازيهاي تراختور بطور متوسط شاهد حضور 70هزار تماشاگر در استاديوم سهند بود. تماشاگراني كه در كنار لذت و هيجان فوتبال، مطالبات ملي خود را فرياد مي زدند.

اين حضور آگاهانه و پرشور مردم، به مذاق گروههاي مركزگرا و برخي سازمانها و ارگانهاي امنيتي خوش نيامده و اين نهادها دسيسه هاي خود را براي كنترل و نابودي پديده طرفداران تراختور آغاز كردند. توطئه هاي گوناگوني كه با برنامه ريزي حساب شده و با روشهاي كوتاه مدت و بلندمدت در حال اجرا مي باشد.

از روشهاي كوتاه مدت، مي توان به تغيير زمان بازيهاي تراختور به روزهاي غيرتعطيل و ساعات نامناسب، عدم سرويس دهي اتوبوسراني، كارت الكترونيكي و عدم ساپورت مناسب از اين سيستم، ايجاد موانع فيزيكي فراوان در ورود و خروج از استاديوم و مهمتر از همه برخوردهاي نامناسب امنيتي با طرفداران اشاره كرد. بطوريكه در برخوردهاي امنيتي، ضمن رفتارهاي ناشايست، با دستگيري تعداد زيادي از هواداران، آنها را به بازداشتگاهها منتقل كرده و ضمن گرفتن تعهد از آنها مبني بر عدم حضور در استاديوم، برخي را در اختيار مقامات قضائي قرار دادند.

براي نفوذ در بين هواداران مهمترين اقدام آنها حمايت از ايجاد گروه TTTT بود. گروهي كه با راه اندازي سايت اعلام موجوديت كرده و همزمان با استقرار در زير جايگاه اقدام به جذب نيرو از بين جوانان و نوجوانان غيور طرفدار تراختور نمود.

اينكه گروهي بطور آشكارا و رسمي فعاليت كرده و بدون هيچگونه برخورد امنيتي ،به راحتي نيرو جذب مي كند ،خود نشان دهنده وابستگي عناصر اصلي اين گروه است. بدون شك ،در فضاي فعلي ايران كه در آن اگر چند نفر دور هم جمع شوند و قصد ايجاد هرگونه تشكيلات و گروه حتي فرهنگي، ورزشي را داشته باشند با شديدترين برخوردهاي امنيتي مواجه مي شوند، ايجاد و فعاليت گسترده چنين گروهي جز با حمايتهاي ارگانهاي خاص امكانپذير نيست.

ليدرهاي اين گروه با آگاهي از عشق و علاقه طرفداران تراختور به هويت آزربايجاني، ابتدا ظاهري هويت طلبانه به خود گرفتند. اما در ادامه سعي كردند ضمن حفظ ظاهر هويت طلبانه،به تدريج ماموريت اصلي خود را كه همانا تغيير جو استاديوم سهند به شكل مطلوب و مورد خواست اربابانشان است را انجام دهند.

ليدرهاي گروه TTTT به عنوان بازوهاي ارگانهاي امنيتي سعي دارند هم تيم را به شكل دلخواه اين ارگانها در آورند و هم رفتار طرفداران را مطابق ميل آنها نمايند.

اما عملكرد اين گروه در مورد تماشاگران نيز حائز اهميت است. اعضاي اين گروه بدون هيچگونه برخورد امنيتي مي توانند يكجا جمع شوند كه محل اجتماع آنها زير جايگاه است.

آنان در اكثر دقايق بازي، بصورت ايستاده تيم را تشويق مي كنند كه تنها نكته مثبت اين گروه است. اما همين عملكرد مثبت آنان، بهانه اي در دستشان شده است تا اقدام به تخريب و توهين به ساير هواداران نمايند. برخي اعضاي اين گروه، فقط افراد گروه خود را طرفدار تراختور دانسته و با ادبياتي توهين آميز، ساير هواداران را افرادي تنبل كه فقط براي تماشاي بازي به استاديوم مي آيند و يا تماشاگرنما هستند، مورد تهاجم قرار مي دهند. مشخص است كه به كار بردن چنين ادبياتي براي افرادي كه با مشقت فراوان در استاديوم حضور پيدا مي كنند خارج از ادبيات يك هوادار واقعي است.

تاريك ترين نكته در مورد عملكرد اين گروه، استفاده از شعارهاي فارسي و يا شعارهايي به تقليد از طرفداران لمپن سرخابي هاي تهران است.با توجه به اينكه مهمترين انگيزه طرفداران تراختور براي حضور در استاديوم فريادزدن مطالبات ملي و سردادن شعارها به زبان مادري است، گفتن شعارهاي فارسي و شعارهاي بي معني توسط اين گروه ضمن ايجاد تفرقه بين طرفداران، باعث كاهش حضور تماشاگران در استاديوم مي شود. اين موضوع زماني مهمتر مي شود كه بسياري از طرفداران قديمي تراختور و ملتچي ها از ورود به استاديوم منع شده اند و در غياب آنها نقش اين گروه پررنگ تر گرديده. از اين رو حضور كمتر ملتچي ها و در مقابل افزايش نقش TTTT ها را مي توان يكي از دلايل كمتر شدن انگيزه مردم براي حضور در استاديوم سهند دانست.

فصل قبل برخي سايتهاي شانتاژگر به عدم حضور تماشاگران در استاديوم اشاره كردند كه اين گروه از اين كار حمايت كرد و مطالبي با عنوان اينكه "تماشاگر بيشتر نتيجه معكوس" عنوان كردند جاي تعجب است كه كساني كه خود را از آن ملت عنوان ميكنند و بارها به مردمي بودن خود اشاره ميكنند چرا به يك باره اين سخنان را مطرح كردند.

شعار در استاديوم:

اين مساله براي هوادارن تيراختور حائز اهميت است چرا كه سالهاست اين تيم و اين ديار مورد گزند عده اي كه دشمني خود را ثابت كردند قرار گرفته همان مساله اي كه تيم بارسلونا نيز سالها پيش به اين درد گرفتار بود آيا شعارهايي مانند ياشاسين آزربايجان، آزربايجان وار اولسون ايستمين كور اولسون و تورك ديلينده مدرسه و حمايت از اورمو گؤلو بايد جاي خود را به شعارهايي دهد كه زائده تفكر غلط عده اي هست؟ آيا شعار تيراختور بايد شعاري باشد كه وقتي مشغول گوش كردن موسيقي هستيم سريع شعار و مضمون پوچ و فاقد اصالت ايجاد كنيم و حمايت نيز بكنيم؟

دو رويي اين گروه از اينجا معلوم ميشود كه همين گروه از انواع اقسام شعارها و ترفندها براي ماندن قلعه نوعي استفاده كردند روزي شعار امير پاشا چوخ ياشا را سر دادند و امروز برنامه ريزي ميكنند در دقيقه فلان شعار امير پاشا گئدرسن بيزلري شاد ائلرسن سر دهند.

شايد براي برخي خوانندگان اين نوشته بي انصاف و يك طرفه باشد اما اي كاش جايي و نامي از تيراختوري كه پدرانمان زحمت كشيدند در اين گروه بود و با افتخار از آن نيز ياد ميكردم.

اين سري افراد كه جاي مشخصي نيز در استاديوم دارند، با تقليد از تشويقهاي اروپايي، به خصوص تيم بشيكتاش، جهت جلب توجه در ميان تماشاگران جوانتر اقدام كرده اند؛ و معمولا در دادن القاب و ... به بازيكنان و شخص محوري پيش قدم بوده اند!

پس از چنين اقداماتي، افرادي كه احتمالا به شور و هيجان صرف بيشتر از فلسفه هويتي حمايت از تيراختور توجه كرده اند، در اطراف اين افراد جمع شده و شعار هاي آنان را تكرار كردند.

اما با بيشتر شدن افرادي كه از نحوه تشويق از آنها تقليد مي كردند، نقاب خود را برداشته و چهره اصلي خود را به نمايش گذاشتند و خيال كردند كه باز هم از آنان حمايت خواهد شد.

آنها شروع به سر دادن فحش و شعار هاي فارسي و همچنين اقدام به برهم زدن جو استاديوم با شعار "تسلط بر جو استاديوم" كه در حقيقت همان حذف شعار اصلي "ياشاسين آزربايجان" و شعارهاي ديگر از جمله رسيدگي به وضعيت درياچه اورميه و به تازگي حمايت از زلزله زدگان اهر هريس و وزقان كردند (كه با اعتراض شديد هواداران به سكوت مجبور شدند).

اين كار ادامه پيدا كرد تا اينكه اين عده كمي به هدف اصلي خود نزديك شده و از تعداد هواداران در استاديوم كم شد.

هواداراني كه از همدان تا تبريز به خاطر شعار "ياشاسين آزربايجان" مي آمدند با شعارهاي بي محتوا و رئيس بازي هاي اين عده از ورزشگاه رانده شدند.
كار بعضا به جايي رسيد كه فحش هاي ركيك و بي ادبي اينها، مي رفت تا از حضور ديگر هواداران كودك و نوجوان جلوگيري كند.

اينها با ادامه اين كارها باعث رنجش ملت خود شده، وكار به فعال شدن بخش هايي همانند اوز به اوز شد كه قبلا ميخواستند در تسلط همين افراد باشد. و رفته رفته از محبوبيت آنان كم شد تا به اينكه ديگر به چند صندلي از سمت چپ جايگاه بسنده كردند تا هياهوي خود را در آنجا بكنند. اكنون چهره اصلي اين افراد براي خيلي ها آشكار شده و فقط عده معدودي كه از اهداف شوم اين افراد خبر ندارند، به طرف آنها ميروند.

اما چرا اين عده اقدام به چنين كارهايي ميكنند؟

اين افراد كه لفظ مانقورد براي آنان افت دارد به خاطر جيب خود حاضرند هر كاري بكنند. در زمان هاي مختلف با دريافت پول هاي كلان از مافياي فوتبال، قصد خراب كردن جو را دارند.

افراد ساده لوح نيز بايد بدانند شعار چه كساني را تكرار ميكنند.

اين بار بايد به اين عده هشدار داد كه با اين ملت روبه رو نشوند و به زبان توركي به آنها گفت: "بو ميللتينن چالما".

اين افراد را به سادگي مي توان از روي بعضي علامت ها شناخت. اين علامت ها عبارتند از:

  • حس برتري و رئيس بودن در استاديوم
  • استفاده از الفاظ ركيك و زننده در مقابل انتقادهاي هويت طلبان و ميللتچي ها
  • احساس حق آب و گل نسبت به تمامي تماشاگران جديد و قديم
  • اصرار شديد به ترساندن طرفداران تراختور مبني بر اينكه مطالبات و شعارهاي سياسي در بازي هاي آسيايي با جريمه و محروميت مواجه خواهد شد
  • اصرار بر فارسي صحبت كردن، و دادن شعارهاي فارسي و تقليد از شعارهاي سرخابي هاي تهران
  • قطع كردن شعار ياشاسين آزربايجان و ديگر شعار هاي هويتي
  • جوگيري بيش از حد و ايجاد هياهو موقع شعارهاي با محتواي طرفداران
  • و در كل تافته جدا بافته


به متن زير را كه اخيرا در صفحه فيسبوك تي تي ها پست شده توجه كنيد:
------------------------------------
فلسفه تورك اولماخ و ساتكين اولماخ از سوي بع بعي ها :))
هر كيم خوش تيپ اولا، سطح ساوادي يوخاري اولا، اودكولون ايي وره، با شخصيت و با كلاس اولا، اوز شهرين لهج سينن دانيشا، فارسي دانيشماخ باشارا = ساتخين ، مانغوروت و ... :))))))
و اما....
هركس جاوات و زاي اولا، ايكي اشهين آرپاسين بولنميه، پوخ ايي وره، شخصيتي اولميه، نخجوان لهجه سينن دانيشا ، فارسيدا اصلا باشارميه(چون مدرسه اوزو گورميپ) اوندا اولار = ماراخلي تورك چي بعي. :))))

هر كيم ده آذربايجان فونتينن يازسا ياني من چوخ بتيم :)))
https://www.facebook.com/TTTT.fanpage/posts/498997926806275
------------------------------------

آيا ما هنوز شيفته ريخت و قيافه و طرز صحبت كردن فارس زبانان هستيم؟ همانند مسئولان استاني مان كه با ديدن يك فارس زبان دست و پاي خود را گم مي كنند و به هر دري مي زنند تا نظر وي را به خود جلب نمايند؟چه اصراري وجود دارد كه خودمان را براي آنها اثبات كنيم؟ 

آيا زبان توركي براي شما آنقدر كسر شان دارد كه حتي حاضر هستيد در رويارويي با شديدترين دشنام ها و توهين ها كه از طرف همان فارس زبان كه آرزو داري مثل او باشي نثار تو و مردمانت مي شود باز هم به زبان فارسي تشويق كنيد و جلوي كساني را هم كه هنوز بيدارند و مثل شما به خواب و خلسه نرفته اند را با بوق و طبل بگيريد؟

اگر قرار باشد تنها به خاطر فوتبال عاشق تيراختور باشيم همان بهتر نيست كه مثل چند سال قبل طرفدار استقلال در باغشمال باشيم و به خاطر برد آبي ها در برابر تيراختور آن هم در تبريز و قهرماني آنها فرياد هورا هورا سر دهيم و از باغشمال تا چهارراه شهناز را ببنديم و شادي كنيم؟ چه نيازي داريم تيراختور را تشويق كنيم و هزاران بلا را به جان بخريم در تهران و بقيه شهرها؟

روي صحبتمان با ليدر هاي شما نيست كه از باشگاه و هزاران ارگان ديگر خط و حقوق و ... ميگيرند. روي صحبتم با شماهايي است كه آزربايجان را به تشويق هاي به ظاهر اروپايي فروخته ايد و مي پنداريد كه زبان توركي و آن همزبان روستايي كه در كنار تو ايستاده براي تو كسر شان مي باشد.

آزربايجان و زبان توركي بسيار بزرگتر و با عظمت تر از يك گروه من در آوردي است كه به خيال خام خود در حال فرهنگ سازي براي نسل جوان تر آزربايجان است و غافل از آن كودك خرد سالي هستيد كه با شعري كه در وصف زبان توركي و آزربايجان خواند خواب را از سر اربابان شما ربود.
اينجا آزربايجان است و همواره مهد شرف و غيرت، نامي كه با فرياد زدن آن در حنجره ميليون ها نفر از زنان و مردان آن، لرزه بر اندام خائنين و دسيسه چينان مي افتد.

غروب شما نيز نزديك است.

2013-02-07 13:08:23

https://www.facebook.com/Manqurd.TTTT

-




رار بود تا آماده شدن خانه‌هاي زلزله‌زدگان كانكس‌هايي براي مردم فراهم شود تا حداقل در برابر سرما سرپناهي داشته باشند اما هنوز حتي از ورود كانكس به برخي مناطق هم خبري نيست.

دو زمين‌لرزه نسبتا شديد كه در روز شنبه 21 مرداد 1391 مناطقي از استان آذربايجان شرقي را لرزاندند؛ زمين‌لرزه‌اي با بزرگي 4/6 ريشتر در ساعت 16:53 در 17 كيلومتري اهر و زمين‌لرزه‌اي با بزرگي 3/6 ريشتر در ساعت 17:04 در 10 كيلومتري ورزقان را لرزاندند.

مسوولان آمار دقيقي از شمار كشته‌شدگان اين حادثه ارائه نكرده‌اند. رئيس سازمان مديريّت بحران شمار قربانيان را 253 نفر، وزارت بهداشت 306 نفر و پزشكي قانوني 169 نفر اعلام كرده‌اند اين در حالي است كه بر اساس اعلام سازمان جمعيت هلال‌احمر، 16 هزار مراسم ترحيم براي درگذشتگان اين زمين‌لرزه برگزار شده است!

در محدوده اين زمين‌لرزه‌ها 18 هزار و 618 واحد مسكوني دچار آسيب شده كه از اين تعداد 5 هزار و 329 واحد به طور كامل تخريب شده‌اند.در مجموع 410 روستا دچار تخريب شده و 65 روستا به طور كامل از بين رفته‌اند12 روستاي شهرستان ورزقان به طور كامل تخريب شده كه هر يك از اين روستاها حدود 900 تا هزار نفر جمعيت داشتند كه كمتر از 40 درصد آنها جان خود را از دست داده‌اند.

همه زيرساخت‌هاي مخابراتي ناحيه ورزقان به هم ريخته و تمامي خطوط قطع شدند. 60 روستاي منطقه ميان 50 تا 70 درصد و شش روستاي شهرستان اهر به‌كلّي تخريب شده‌اند. خسارت‌هاي واردشده به شبكه برق 25 روستاي زلزله‌زده اين استان 12 ميليارد تومان برآورد شد.

اين خلاصه‌اي از اتفاقي است كه چندي پيش براي استان آذربايجان شرقي افتاد و مسوولان ساعاتي پس از آن شروع به واكنش كردند، برخي در جهت منافع خود و برخي هم از روي اجبار‌! برخي از وزرا بلافاصله هواپيما و هليكوپتر‌ها را آتش كردند تا مناطق زلزله‌زده را از نزديك زيارت كنند! وزير بهداشت، وزير مسكن، رئيس جمهور هم كه آن زمان به همراه تيم خود در زمين عربستان بود نيامد. در آن زمان به هر روي، وقتي مسوولاني كه در منطقه وظيفه كمك‌رساني به زلزله‌زدگان را بر عهده دارند به اين موضوع واقف شدند كه امكان عملي‌شدن وعده‌هاي دولتمردان وجود ندارد، تقاضاي ارسال چادرهاي مقاوم براي اسكان زلزله‌زدگان كردند.

محمود مظفر، رئيس سازمان امداد و نجات جمعيت هلال احمر با اشاره به نزديك شدن فصل سرما و مشكلاتي كه مي‌تواند براي آسيب‌ديدگان زلزله آذربايجان شرقي ايجاد كند، تمهيداتي در اين‌باره توسط هلال احمر انديشيده شده ازجمله تهيه و ارسال چادرهاي اقليمي كه توانايي تحمل سرمايي تا 20درجه زير صفر را دارد.سرما در اين مناطق به حدي است كه سيد‌محمد‌رضا‌هاشمي‌نيا، مديرعامل صنايع نساجي هلال احمر نيز گفته تلاش مي‌كنيم تا 20هزار چادر اقليمي را كه تا 20درجه زير صفر در برابر سرما مقاوم است، توليد و براي آسيب‌ديدگان زلزله آذربايجان شرقي ارسال كنيم.

ظاهرا مسوولان هلال احمر هم از جايي الگوبرداري كرده‌اند؛ چراكه تمامي حرف‌هاي مسوولاني كه به نوعي وظيفه اي در برابر تامين وسايل مورد نياز زلزله‌زده‌ها دارند شبيه به هم شده اما نكته جالب اينكه هيچكدام به گرد عمل هم نمي‌رسد!علي نيكزاد وعده داد شخصا همه مسائل مربوط به بازسازي واحدهاي تخريب‌شده در زلزله را در دولت پيگيري خواهد كرد؛ وعده‌هايي از اين دست فراوان است تا جايي كه برخي مسوولان به بقيه توصيه كردند كه وعده‌هايي كه امكان عملي شدن آنها وجود ندارد به مردم ندهند. البته معاون اول رئيس‌جمهور از آن دسته مسوولاني است كه كلا وعده‌هايي رويايي مي‌دهد.

او هم از قافله اظهار نظر عقب نمانده و پس از بازديد از مناطق زلزله‌زده وعده داد‌ كه پيش از فرارسيدن فصل سرما و تنها در مدت زمان دو‌ماه خانه‌هاي آسيب‌ديده بازسازي و به زلزله‌زد‌گان تحويل مي‌شود‌ كه آن دو‌ماه نيز به پايان رسيده است.

نماينده مردم ورزقان و خاروانا در مجلس در اين‌باره گفته متأسفانه وعدهاي داده‌شده دولت مبني بر پرداخت مبالغ بلاعوض و وام ساخت و تعميرات به زلزله‌زدگان هنوز محقق نشده است. الله‌وردي دهقاني با تأكيد براينكه دولت براي زلزله‌زدگان بايد حدود 30هزار واحد مسكوني بسازد ادامه داد: بنياد مسكن در فاز اول براساس اولويت‌ها و با توجه به فصل سرما 11هزار خانوار را انتخاب كرده است كه احتمال دارد با روند كنوني تا پايان آبان‌ماه حدود 50 درصد آن آماده تحويل شود. حالا اينكه باقي اين افراد بايد چكار كنند هنوز دولتمردان چاره‌اي براي آن كشف نكرده‌اند!

دهقاني با اشاره به وضعيت بد اقتصادي مردم در مناطق زلزله‌زده اظهاركرد: با توجه به تخريب مغازه‌ها و از بين رفتن اجناس و محصولات كشاورزي، دولت بايد توجه جدي هم به اصناف و كشاورزان داشته باشد. نماينده مردم ورزقان در رابطه با وعده وزير راه و مسكن و شهرسازي مبني بر تحويل 45روزه واحد‌هاي مسكوني گفت: البته نمي‌شود توقع داشت با توجه به حجم بالاي خرابي، ساخت وسازها به سرعت پايان يابد ولي آن تعداد واحد مسكوني كه خود آقاي نيكزاد كلنگ‌زده است، آماده تحويل است و حتما مي‌آيند و افتتاح مي‌كنند.

كانكس‌هاي وعده شده كجاست!؟

قرار بود تا آماده شدن خانه‌هاي زلزله‌زدگان كانكس‌هايي براي مردم فراهم شود تا حداقل در برابر سرما سرپناهي داشته باشند اما هنوز حتي از ورود كانكس به برخي مناطق هم خبري نيست. با اين حال فرماندار ورزقان خبر داده مقرر شد كانكس‌ها تنها در اختيار كساني قرار گيرد كه خانه‌هايشان تخريب شده است! حالا اينكه منظور آقاي فرماندار خانه‌هاي 100 درصد تخريب است يا نيمه تخريب هنوز هيچكس نمي‌داند چراكه در اين مناطق خانه اي نيست كه سرپا باشد!

تنها چيزي كه از سخنان مسوولان مي‌توان دريافت اين است كه هيچ كس اقدامي جدي براي كمك به زلزله‌زده‌ها نمي‌كند و اين تنها مردم هستند كه بايد با دست خالي آجر روي آجر بگذارند و براي خود سرپناهي بسازند؛ طبق سنوات گذشته!



عضو انجمن ملي نجات درياچه اروميه گفت: درياچه اروميه تبديل به شورآب شده است.

"حبيب شايان فر" در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، منطقه آذربايجان غربي، اظهار كرد: براساس آمار سازمان حفاظت محيط زيست، 70 درصد درياچه اروميه خشك شده است و ديگر نمي توان آثاري را از يك درياچه را مشاهده كرد؛ با اين روند 30 درصد باقي مانده نيز تا دو سال آينده خشك خواهد شد.

وي با اشاره به اينكه درياچه اروميه در حال حاضر حالت فوق حاد به خود گرفته است، خاطرنشان كرد: اين درياچه تبديل به شورآب شده است به طوري كه در حال حاضر در هر ليتر آب باقي مانده اين درياچه 400 گرم نمك وجود دارد؛ براساس محاسبه ما بيش از هشت ميليارد تن نمك در زير درياچه اروميه وجود دارد كه در صورت خشكي كامل درياچه اروميه بزرگترين مشكلات اقتصادي، اجتماعي و سلامت را به وجود خواهد آورد.

عضو انجمن ملي نجات درياچه اروميه در پاسخ به اينكه با توجه به شرايط حاكم بر درياچه اروميه، روند اجرايي برنامه هاي احيايي را چگونه ارزيابي مي كنيد؟، گفت: متاسفانه اين برنامه ها آنطور كه بايد روند اجرايي مناسبي ندارد. احياي درياچه اروميه نيازمند يك همت بالا و عزم ملي است كه در حال حاضر وجود ندارد؛ احياي اين درياچه زماني ممكن خواهد بود كه همگي ما شب و روز به فكر آن باشيم و به مصرف قطره قطره آب حساسيت داشته باشيم.

وي اضافه كرد: كاهش اسراف در آب لزوم نجات درياچه اروميه است و از تمامي دستگاه هاي اجرايي تا مردم بايد با حساسيت در خصوص مصرف آب، گامي براي نجات اين درياچه بردارند.

شايان فر در ادامه با اعلام اينكه اخيرا در همايش بين المللي انجمن جغرافي دانان جهان اسلام كه به ميزباني دانشگاه تبريز برگزار شد، يازده پيشنهاد براي نجات درياچه اروميه ارائه گرديد، افزود: از پيشنهادات ارائه شده، اعتقاد و عزم ملي براي احياي درياچه اروميه بيشترين راي را آورد و اين نشان مي دهد كه تمامي كارشناسان معتقدند نجات درياچه اروميه منوط در به وجود آمدن عزم و اراده ملي است؛ پس از اين نيز تغيير الگوي كشت، تعيين متولي واحد و افزايش بهره وري آب بيشترين راي را براي احياي درياچه اروميه كسب كرد.

وي در ادامه در خصوص تاثير برگزاري همايش هاي مختلف براي نجات درياچه اروميه از جمله همايش بين المللي احياي درياچه اروميه كه آذرماه سالجاري برگزار مي شود، گفت: برگزاري اين همايش ها بي تاثير نيست اما همانطور كه اشاره شد معتقديم بيشترين عامل موثر در نجات درياچه اروميه به وجود آمدن اعتقاد و عزم ملي براي احياي آن است. ما نيز از سوي انجمن ملي نجات درياچه مقاله اي به اين همايش در جهت ارائه راهكارهاي احياي آن ارائه كرديم كه اميدواريم مورد توجه قرار گيرد.

وي در جواب به اين سوال كه پيش از اين انجمن ملي نجات درياچه اروميه طرحي مبني بر به وجود آمدن سازماني در يكي از استان هاي همجوار درياچه اروميه ارائه كرده بوديد، اين پيشنهاد به كجا انجاميد؟، اظهار كرد: بله ما چنين پيشنهادي داده بوديم تا يك سازمان به مدت پنج سال براي پيگيري برنامه هاي احيايي درياچه اروميه به وجود آيد تا با اختيار تام و همكاري مردم و مسئولان در جهت احياي اين درياچه اقدام كند اما فعلا موافقتي با اين پيشنهاد نشده است.

ايسنا



یارپاق لار : 1


Powerd By : ARZUBLOG.COM Theme Designer : Blogskin.ir